زوج روحی (لارا )

سلام و درود خدمت دوستان و همراهان عزیز گروه فنگشویی فارسی لارا هستم و در این بحث میخواهیم روابط بین انسانها و انواع آنها را بررسی کنیم.

1- رابطه کارمیک

2- رابطه نیمه گمشده یا Twin Flame

3- رابطه جفت روحی

رابطه کارمایی اساسش بدهی است. در زندگیهای گذشته تان با شخصی روبرو میشوید و آنگونه که بایست برخورد نمیکنید. پس باید در این زندگی آن را جبران کنید. نباید در زندگیهای متعدد خود هیچ بدهی به شخص داشته باشید تا تعادل در چرخه زندگی شما رعایت شود و بتوانید با نیمه خود وصلت کنید (باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی) در رابطه های کارمایی اینگونه هست که شما حس محبت زیادی به شخصی دارید و با وجود مشکلات زیاد در رابطه نمیتوانید از آن دل بکنید. این موضوع تا زمانی ادامه پیدا میکند که کارمای شما با فرد مورد نظر تصفیه شود. و بعد از تصفیه هیچ علاقۀ کاذب در رابطه نخواهد بود. از علایم دیگر رابطه کارمایی، مشکلات تکراری زیادی در رابطه هست. مدام در چرخه های تکراری و سر همان موضوعات به مشکل خواهید خورد. رابطه کارمایی گریبان افراد زیادی در روی زمین را گرفته و با کارماسوزی پاک و تصفیه خواهد شد. بحث کارماسوزی خود یک بحث مفصل هست و نیاز به توضیحات بیشتری دارد.

رابطه ها براساس نیمه گمشده یا ، Twin Flame: بارها در طول تاریخ و به خصوص در شعر شاعران بزرگمان و به طور واضحتر در اشعار مولوی صراحتا به این موضوع اشاره شده:

1- تو را در پوستین من میشناسم 2- من توام تو منی 3- جان من و جان تو گویی که یکی بودست 4- جان من و جان تو بوده یکی ز اتحاد 5- جان من و جان تو هر دو یکیست نیمه روحی ماه عشق حقیقی ما! کسی که همیشه در اعماق ناخودآگاهمان دنبالش میگردیم، کسی که همیشه دلتنگش هستیم. روابط کارمیک و سولمیتی تنها تمرینی برای رسیدن به آن یک نفر هستند عشقی ازلی که از ابتدای آفرینش بود و تا باد خواهد بود. مهر تو با جان من در ازل آمیختند هجر مرا و تو را کی کند از هم جدا؟ اما از کجا بفهمیم از بنی این همه آدم چه کسی عشق حقیقی است؟ پاسخ فقط در قلب ماست. نیمه گمشده در واقع شریک حقیقی هر فرد هست و از آنجا که هیچ دو روحی کاملا شبیه هم نیستند، نیمه های گمشده نیز مکمل یکدیگرند و در تمام دوران زندگی بی آنکه بدانند در حال آماده سازی خود برای رویارویی با یکدیگرند، یک هدف یک آرزو و یک عشق مشترک دارند. عقاید و نظراتشان به هم مشابه هست و در کنار یکدیگر احساس راحتی دارند. آنها کاملا در یکدیگر حل شده اند و در کنار یکدیگر احساس راحتی بسیار دارند و ارواحشان با هم آشناست و نوعی کشش روحی و فکری و حتی جسمی بینشان برقرار است. روابط آنها بسیار سیال و روان است. با یکدیگر هماهنگ هستند و آنچه را که میخواهند به سوی خود جذب میکنند. آنها از نظر آگاهی همسطح هستند و در رشد و پیشرفت روحی به همدیگر کمک کنند. ملاقات بین نیمه های گمشده زمانی اتفاق میافتد که دو طرف از آمادگی لازم برخوردار باشند و بتوانند مسئولیت یکدیگر را بر عهده بگیرید. موضوع هر فرد در برابر عشق و وحدانیت نشاندهنده میزان آمادگی او برای برخورد با نیمه گمشده خواهد بود. شناخت خودمان اولین گام برای شناخت نیمه دیگرمان خواهد بود در اکثر مواقع ملاقات با نیمه گمشده، زمانی صورت میگیرد که اصلا انتظارش را نداریم. پس باید هوشیار باشیم که در چنین مواقعی سهل انگارانه برخورد نکنیم. ممکن است بعضی افراد تصور کنند که با یافتن نیمه گمشده، همه چیز بر وفق مراد خواهد بود که البته اینگونه نیست. چرا که در این مرحله روح آماده رشد یافتن است و دو طرف باید با تلاش و سختکوشی خود در این رشد و بالندگی یاریگر و مشوق هم باشند. برای روح ظاهر اهمیتی ندارد. برای ارتباط با نیمه گمشده نیازی به دانستن نام او یا شناخت ظاهر او نیست. در صورتی که آماده باشید سالها قبل از دیدار نشانه هایی را خواهید دید. بنابر عقیدهای نیمه گمشده دو نیمه یک روح میباشند و همه ما نیمه گمشده داریم. خداوند ما را آفرید و با این هدف از مبدأ آفرینش دور کرد که ما یاد بگیریم، تجربه و رشد کنیم و به شکل موجودی متکاملتر به او برگردیم. در نقطه آغازین خلقت، هر آگاهی واحدی شامل بخش زنانه و مردانه یا همان یین و یانگ و در کل دو قطب یک حقیقت بوده است. در هبوط به جهان های پایینتر، این دو بخش از هم جدا شده و نیمه های گمشده را میسازند و هر یک در کالبدی جدا از دیگری، در حالی که از این جدایی آگاه نیستند هنگامی که نیمه های گمشده با هم ملاقات میکنند، این رابطه بسیار شدید و عمیق است. مانند آینه ای عمل میکنند که عیوب یکدیگر را باز میتابانند تا به هم در رشد بیشتر برای دوباره یکی شدن کمک کنند.

برای رسیدن به این هدف، تعادل در تمامی زمینه ها و سطوح توسط هر دو لازم است. نیمه های گمشده میتوانند در سن، جنسیت، محل زندگی، نژاد، باورها و اخلاقیات با هم متفاوت باشند. آنها به تکامل یکدیگر برای بازگشت به خانه کمک میکنند، در تمام سطوح به هم گرایشی قوی دارند و در مقام روح میدانند که یکی هستند و این آگاهی به آنها در غلبه بر مشکلات و موانع بسیار یاری رسان است. هنگامی که این دو به هم میرسند موجب سرعت گرفتن رشد روحی یکدیگر میگردند. آنها هدایای روحی دارند که دیگری، بدان نیاز دارد. به جریان انرژی و نوسانات یکدیگر آگاه هستند و زمانی که به هم میرسند، از انرژی دیگری برای رسیدن به رشد و تعادل خود کمک میگیرند. وقتی آنها به طور فیزیکی به هم میرسند و با هم یکی میشوند، شعله درون هر دو که تا قبل از این کم سو بوده، مشتعل میگردد. این اشتعال مانند مار چنبره زده طلایی است که بیدار شده و در طول ستون فقرات بالا میآید. بیداری خاصی به نام بیداری کندالینی اتفاق میافتد. به مرور که نزدیکی بین این دو در تمام سطوح بیشتر میشود این مار چنبره زده به شکل عصای caduceus درآمده و دو شعله یکی میشوند و همینطور که تعادل آنها با هم بیشتر میشود، چرخش این عصا به دور آنان نیز بیشتر و بیشتر میگردد تا اینکه دیگر تفاوت قابل مشاهدهای بین آنها نخواهد ماند. به این ترتیب نیمه های گمشده تمامی عدم تعادلهایی را که موجب جدایی آنان شده بود را از بین برده و در نهایت دوباره با هم یکی

میشوند. اما بین سولمیت یا جفت روحی با نیمه گمشده تفاوتهای وجود دارد. اغلب این دو لفظ را با هم یکی میدانند. اما باور عدهای دیگر جفت روحی و نیمه گمشده دو مفهوم متفاوت شما در طول زندگی خود چندین جفت روحی خواهید داشت ولی نیمه گمشده شما یکی است. جفت روحی

به افرادی گفته میشود که در سطحی عمیقتر در زندگیمان با آنها ارتباط داریم و معمولا در سطوح بالاتر جهان آفرینش در گروه روحی ما بوده اند زمانیکه جفت روحیتان را ملاقات میکنید، آنها را بهترین خواهید دانست که تابه حال میشناخته اید. شما میتوانید که هر چیزی را با جفت روحیتان بدون پرده به اشتراک بگذارید و رازی بر او سخن بگویید. از لحاظ معنوی، جفتهای روحی نقش بزرگی در پیشرفت شما ایفا میکنند. شما میتوانید در طول زندگی چند جفت روحی داشته باشید. دلیلی که جفت های روحی همدیگر را ملاقات میکنند، قانون کارما هست. این ارتباطات برای رشد ما به وجود میآیند تا با یادگیری درسهای مهم در طول زندگی بتوانیم روابط کارمایی که در طول زندگیهای گذشته ما را با جفت روحیمان پیوند زده را به تعادل برسانیم. ما تا زمانیکه انرژیهایمان به تعادل برسند همزمان با جفتهای روحی خود بارها تناسخ میکنیم و به زمین میآییم.

جفتهای روحی شامل:

دوستان روحی – معلمان روحی – همراهان روحی هستند. ما با دوستان روحی خود عمیقترین رؤیاها، ارزشها و احساسهایمان را به اشتراک میگذاریم. این دسته معمولترین نوع جفت روحی میباشند. معلمان روحی، همانطور که از اسمش پیداست برای دادن درسی مهم به ما میآیند. آنها در قالب عشق و معشوق، دوستان، اعضای خانواده و حتی دشمنان پدیدار میگردند. و اما همراهان روحی ترکیبی از دوست و معلم روح میباشند. در واقع همراهان روحی بیشترین مشخصات جفت را دارند. آنها عمیقا ما را میفهمند، دوست میدارند و به ما توجه ویژه دارند. این اساس و پایه همه رابطه های انسانی را در روی زمین تشکیل میدهد و هیچ رابطه ای خارج از این سه موضوع نیست. امیدوارم مبحث جزوه برای دوستان و علاقمندان به این بحث مفید واقع شده باشد.

2 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *